وبسایت اِلِون » بیوگرافی » ورزشکاران » دانشمندان » بیوگرافی آل پاچینو | از بی‌خانمان تا افسانه‌ی سینما
بیوگرافی آل پاچینو | از بی‌خانمان تا افسانه‌ی سینما

صدایی قدرتمند که در طول تاریخ سینما منعکس شده و چهره‌ای که هیچوقت فراموش نخواهد شد؛ آل پاچینو یکی از اشخاصی‌ست که افتخار به دست آوردن لقب افسانه را دارد.

آلفردو جیمز پاچینو در منطقه‌ی هارلم شرقی شهر منهتن در تاریخ ۲۵ آوریل ۱۹۴۰ (۶ اردیبهشت ۱۳۱۹) به دنیا آمد. او تک فرزند خانواده‌ی پاچینو بود. رز و سالواتوره تنها دو سال پس از تولد آل، طلاق گرفتند. مراحل بعدی زندگی پاچینو روشنایی چندانی در خود نداشتند. درست مانند فیلم‌ها و سریال‌های مافیایی، دوستان آلفردو او را سانی صدا می‌کردند. “بازیگر/The Actor” لقب آل در دوران دبیرستان بود. این احتمالاً بهترین لقب ممکن برای یکی از بزرگ‌ترین و بااستعدادترین بازیگران تاریخ است. ورزش بیس‌بال علاقه‌ی اول پاچینو بود. آلفردو در سال‌های اول دانشگاه خود نشان داد که در هیچ زمینه‌ای جز انگلیسی، علاقه‌ای به ادامه‌ی تحصیل ندارد. سختی‌های زندگی پاچینو در این دوران افزایش پیدا کردند. مادر او با تصمیم وی برای شروع بازیگری مخالفت کرد و آلفردوی جوان مجبور به ترک خانه‌ی خود شد.

برای تامین هزینه‌های بیشمار تحصیل بازیگری، آل مجبور به پذیرش شغل‌های کوچک بیشمار شد. پیام‌رسان، خدمتکار رستوران، سرایدار و پست‌چی در این لیست قرار دارند. پاچینو از سن ۹ سالگی به مواد مخدر و سیگار معتاد شد. دو تا از بهترین دوست‌های او نیز بخاطر اعتیاد به مواد مخدر در سن ۱۹ و ۳۰ سالگی در گذشتند. به گفته‌ی شخص آلفردو، در این دوران معلم بازیگری وی، چارلی لافتون توانست به بهترین دوست و استاد او تبدیل شود. خوابیدن در خیابان‌ها، تئاترها یا خانه‌ی دوستان به پروسه‌ی زندگی روزمره‌ی او تبدیل شده بودند. در سال ۱۹۶۲، زمانی که پاچینو تنها ۲۲ ساله بود، مادر و پدربزرگ مادری خود را از دست داد. پاچینو این بازه را سخت‌ترین و بدترین سال عمر خود خطاب کرده است. از دست دادن مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های زندگی او در فاصله‌ی زمانی کوتاه، آلفردو را به مرز روانی شدن رساند. لی استرازبرگ کسی بود که متود بازیگری Method Acting را، در همین دوران، به پاچینو آموزش داد.

نجات داده شدن توسط آغوش گرم جهان تئاتر

تصویری از آل پاچینو جوان

در سال ۱۹۶۷ بود که همه چیز برای آلفردو تغییر کرد. او توانست در نمایش تئاتر Awake and Sing! ایفای نقش کند. این نمایش باعث شد که پاچینو قدرت مالی کافی برای نقل مکان به شهر نیویورک را به دست آورد. نمایش The Indian Wants the Bronx اولین جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی را برای قهرمان داستان ما به ارمغان آورد. این نمایش تئاتر زندگی آل را تا ابد تغییر داد. مارتین برگمن پاچینو را مشاهده کرد. شاید برایتان سوال باشد که چرا مشاهده شدن یک فرد توسط یک فرد دیگر مسئله‌ی بزرگی‌ست؟ برگمن مردی‌ست که، در سال‌های پس از نمایش، به مدیر برنامه‌های او تبدیل شد و فیلم‌هایی چون The Godfather, Serpico و Dog Day Afternoon را برای آلفردو به ارمغان آورد. حتی خود پاچینو به این موضوع باور دارد که برگمن مسئولیت رسیدن آل به جایگاه کنونی او را به عهده داشته است. نمایش The Indian Wants the Bronx آلفردو را به سرزمین ریشه‌های خود بازگرداند. بخاطر همین نمایش بود که پاچینو توانست در ایتالیا و برای مخاطبین ایتالیایی ایفای نقش کند.

به گفته‌ی این بازیگر، ایفای نقش در ایتالیا یکی از بهترین تجربه‌های زندگی او بود. آل در سال ۱۹۶۹ برای اولین بار در یک اثر Broadway ایفای نقش کرد. برای کسانی که با کلمه‌ی Broadway آشنایی ندارند؛ به ایفای نقش در یک تئاتر حرفه‌ای با بیش از ۴۰۰ جایگاه نشیمن، Broadway می‌گویند. نمایش Does a Tiger Wear a Necktie؟ این افتخار را برای پاچینو به ارمغان آورد. این نمایش تئاتر فرای تصور، قدرتمند عمل کرد. تمامی منتقدین صنعت تئاتر ایفای نقش آلفردو را تحسین‌برانگیز می‌دانند. پاچینو توانست اولین جایزه‌ی Tony خود را برای ایفای نقش در نمایش مذکور دریافت کند. تئاتر اولین خانه‌ی آلفردوی جوان بود و او افتخارات بیشماری را برای این خانه به ارمغان آورد. در سال ۱۹۷۰ بود که پاچینو موفق به دریافت دومین جایزه‌ی Tony خود شد. البته مهر تایید منتقدین و نظر بینهایت مثبت مخاطبین در لیست افتخارات نمایش The Basic Training of Pavlo Hummel قرار داشتند. در سال ۱۹۸۳، پاچینو با داستین هافمن و پال نیومن افسانه‌ای برای شرکت در خیریه همراه شد.

ورود به جهان سریال و سینما و رسیدن به جایگاه ستاره‌ای درخشان در هالیوود

آلفردو پاچینو در فیلم the godfather

جدا از موفقیت پاچینو در جهان تئاتر، وی نتوانست از لحاظ مالی خود را کاملاً تأمین کند. اولین فیلمی که نام آلفردو را در لیست بازیگران خود داشت، Me, Natalie بود. تنها یک سال پس از آغاز فعالیت سینمایی او، پاچینو با بازی در فیلم The Panic in Needle Park توانست نظر فرانسیس فورد کوپولا را به خود جلب کند. کوپولا تا حدی تحت تاثیر این بازیگر قرار گرفت که او را برای ایفای نقش مایکل کورلئونه در فیلم The Godfather انتخاب کرد. اشخاصی چون جک نیکلسون، رابرت ردفورد، وارن بیتی و رابرت د نیرو در لیست انتظار برای ایفای این نقش قرار داشتند. تمامی سران حاضر در استودیو، از انتخاب کوپولا ناراضی بودند. با این وجود پاچینو توانست در سال دوم فعالیت سینمایی خود، نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شود. همین آغاز آتشین و درخشان بود که نگاهی کوتاه از آینده‌ی این افسانه‌ی سینمایی به سینماگران نشان داد.

با وجود دریافت مهر تایید از داوران مراسم اسکار، پاچینو نشان داد که خودپرستی مورد نیاز برای بازیگری در هالیوود را دارد. او برای دریافت نامزدی جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، مراسم Academy Award را بایکوت کرد. آلفردو باور داشت که بخاطر مدت زمان حضور بیشتر او نسبت به نقش اصلی فیلم (مارلون براندو در نقش دون کورلئونه)، باید نامزد جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد می‌شد. خود براندو نیز مراسم اسکار را بایکوت کرده بود. البته دلیل بایکوت براندو، نژادپرستی داوران این مراسم بود. فیلم Scarecrow، آل را کنار جین هکمن قرار داد و برای او جایزه‌ی Palme d’Or را به ارمغان آورد. در همان سال، پاچینو بالاخره به آرزوی نامزدی جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد خود رسید. Serpico فیلمی بود که این رویای آلفردوی جوان را به حقیقت تبدیل کرد. اثر مذکور داستان حقیقی فرانک سرپیکو را بیان می‌کند. موفقیت‌های پاچینو در سال ۱۹۷۴ ادامه پیدا کردند و فیلم The Godfather Part 2 منتشر شد.

آلفردو، به گفته‌ی بسیاری از منتقدین، توانست به بهترین شکل سنگدل شدن یک فرد مهربان را به تصویر بکشد. همین فیلم بود که سومین نامزدی جایزه‌ی اسکار را برای او به همراه داشت.  فیلم بعدی پاچینو موفقیت بیشتری را با خود به ارمغان آورد. Dog Day Afternoon یک شاهکار سینمایی‌ست که داستان حقیقی جان ویتوویچ را بیان می‌کند. مسئولیت کارگردانی این اثر و موفقیت آلفردو به عهده‌‌ی سیدنی لومت بود؛ همان کسی که چند سال قبل Serpico را کارگردانی کرده بود. عنوان Bobby Deerfield تنها لیست موفقیت‌های بیشمار پاچینو را توسعه داد. این فیلم یک نامزدی جایزه‌ی Golden Globe را برای او به ارمغان آورد. منتقدین عمق بازیگری و مهارت بی‌اندازه‌ی آل را در فیلم …And Justice for All مشاهده کردند. آلفرد باری دیگر توانست نامزد دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شود. البته در نهایت، داستین هافمن، با بازی در Kramer vs. Kramer، برنده‌ی این جایزه شد. نکته‌ی جالب اینجاست که آل ایفای نقش در Kramer vs. Kramer را رد کرده بود.

اگر به قدرت و استعداد خالص پاچینو شک دارید، این موضوع را در نظر داشته باشید که او در بازه‌ی زمانی ۱۰ سال (دهه‌ی ۱۹۷۰) پنج بار نامزد دریافت جایزه‌ی اسکار شد. این موضوع که آلفردو جیمز پاچینو در ۱۰ سال اول فعالیت خود به این جایگاه دست پیدا کرد، باورنکردنی است. از دوران‌های تاریک، زندگی کردن در خیابان‌ها، اعتیاد به مواد مخدر و سختی‌های بیشمار دیگر، آل همچون یک ققنوس از میان خاکستر برخاست و روشن‌تر از هر ستاره‌ی دیگری در دوران خود درخشید. تنها کلمه‌ای که می‌توان از آن برای توصیف دهه‌ی اول فعالیت پاچینو استفاده کرد “خارق‌العاده” است. با این وجود، اگر سایر مطالب بیوگرافی من را مطالعه کرده باشید، می‌دانید که هیچ بازیگری نمی‌تواند تا ده سال موفقیت را بدون تجربه‌ی شکستی عظیم پشت سر بگذارد. سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی هشتاد برای این افسانه‌ی بی‌رقیب، عناوین افتضاحی را در کارنامه‌ی بی‌نقص او قرار داد. حتی آلفردو پاچینوی کبیر نیز از طوفان شکست‌های غیرمنتظره و آثار افتضاح در امان نیست.

اولین طعم شکست آل پاچینو و سقوط آزاد در جهان سینما

آل پاچینو در فیلم dick tracy

همانطور که اشاره کردم سال‌های اول دهه‌ی ۱۹۸۰ برای آل افتخارات چندانی به همراه نداشت. فیلم Cruising توسط منتقدین متلاشی شده بود. این فیلم به خودی خود توانست باعث شکل گرفتن اعتراضات گسترده در نیویورک شود. عنوان بعدی او، Author! Author!، نیز یک شکست تجاری و انتقادی بود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بسیاری از منتقدین ایفای نقش آلفردو را یکی از نقاط ضعف این فیلم می‌دانند. یکی از آثاری که در لحظه‌ی انتشار شکست خورد ولی با گذر زمان و آشنایی مردم با آن به موفقیت بسیار بزرگی دست یافت، Scarface بود. این فیلم بخاطر ایفای نقش اغراق‌آمیز پاچینو و غیررئالیستیک بودن داستان آن مورد نقد قرار گرفت. جالب است که با گذر زمان و آشنایی مردم با این فیلم اغراق‌آمیز و شخصیت‌های عجیب آن، Scarface توانست به محبوبیت بسیار زیادی دست پیدا کند. پاچینو توانست برای ایفای نقش تونی مونتانا نامزد دریافت جایزه‌ی Golden Globe شود. Scarface نیز توانست با بودجه‌ی ۳۷ میلیون دلاری خود به فروش ۶۶ میلیون دلاری دست پیدا کند. من نه با منتقدینی که آن را یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ می‌دانند موافق هستم، نه با سینماگرانی که آن را یک فاجعه‌ی افتضاح سینمایی می‌دانند. اگر می‌خواهید فرای تصور سرگرم شوید و از یک فیلم لذت ببرید، Scarface را تماشا کنید.

در سال ۱۹۸۵، آلفردو به آغوش گرم جهان تئاتر بازگشت. نمایش The Local Stigmatic مسئولیت به تصویر کشیدن این بازگشت را به عهده داشت. با گذر زمان و در سال ۲۰۰۷، این نمایش به شکل یک فیلم سینمایی منتشر شد. البته انتشار عنوان مذکور نتوانست به موفقیت تجاری یا انتقادی دست پیدا کند. اثر Revolution یک فاجعه‌ی به تمام معنای دیگر بود که نتوانست نظر مثبت مخاطبین یا منتقدین را به خود جلب کند. البته پاچینو باور داشت که پروسه‌ی تولید بیش از حد سریع آن، علت شکست Revolution بود. شکست عنوان مذکور تا حدی بود که آل ۴ سال از بازیگری در سینما فاصله گرفت. در این دوران بود که پاچینو باری دیگر به صحنه‌های تئاتر بازگشت. بسیاری از منتقدین باور داشتند که دلیل بازگشت آلفردو به نمایش‌های تئاتر، شکست آثار سینمایی اوست. قهرمان داستان ما نیز به این شیوه پاسخ داد که:

دیدگاه ها

کد امنیتی رفرش

اشتراک‌گذاری